افیون قره حصار
افيون قرهحصار \afyūn qara(e)-hesār\، شهر و استانی به همین نام در غرب آناتولی در تركيه.
نامگذاری
واژۀ قرهحصار یا قراحصار که به نواحی مختلفی در بلاد روم (یاقوت، 4 / 44- 45؛ حمدالله، 97)، و بهویژه در بخش آناتولی، اطلاق میشده، به معنی دژ سیاه است. در آناتولی، حدود 20 محل كوچك و بزرگ به این نام وجود دارد كه هریك برای تمیز از دیگری با صفتی مشخص شدهاند (IA, VI / 276). افیون قرهحصار به احتمال بسیار، محل قلعۀ آكروئنوس بوده كه در دورۀ بیزانسیها بنا شده است (YA, I / 260). پس از شكست مسلمانان از رومیها در 122 ق / 740 م، این مکان نیكوپولیس یعنی شهر پیروزی نامیده شد (حتّی، 264؛ YA، همانجا). حمدالله مستوفی ساخت این شهر را به بهرام شاه، و اولیا چلبی به قیصر روم نسبت میدهند (همانجا؛ اولیاچلبی، IX / 29-30).
استان افیون قرهحصار
استان افیون میان °29 و ´40 تا °31 و ´43 طول شرقی و °37 و ´45 تا °39 و ´17 عرض شمالی واقع شده، و مساحت آن 295‘14 كمـ 2 (8 / 1٪ خاك كشور تركیه) است. این استان میان منطقۀ اژه و بخشی از حوضۀ مدیترانه و آناتولی داخلی قرار دارد و از شمال به استان اسكیشهر، از شمال غربی به كوتاهیه، از غرب به استان اوشاق، از جنوب غربی به دنیزلی، از جنوب به بوردور، از جنوب شرقی به اسپارتا، و از شرق به استان قونیه محدود میشود. شهرها و بخشهای تابع آن عبارتاند از: بولوادین، چای، دازكری، دینار، امیرداغ، احسانیه، صندوقلو، سیمنانلی و شهود (YA, I / 248-249). این استان منطقهای كوهستانی است و 5 / 47٪ از وسعت آن را كوهها فراگرفتهاند. كوه سلطانداغ، با 519‘2 متر ارتفاع، بلندترین نقطۀ استان به شمار میرود. در این استان رود مهمی وجود ندارد و فقط رودهای آقارچای (آكارچای، آخارچای) و كوفیچای را میتوان نام برد (همان، I / 249-251). آبوهوای استان افیون قرهحصار در زمستانها سرد و برفی، و در تابستانها گرم و خشك است (همان، I / 253-254).
استان افیون قرهحصار ازنظر ارتباطی، یكی از نقاط مهم تركیه است و راههای شرق به غرب، و شمال به جنوب آناتولی در آن به هم میپیوندند. همچنین راهآهن ازمیـر ـ مانیسا، و ازمیر ـ آیدین در شهر افیـون قرهحصار، مرکز استـان، به هم مـیپیوندند و از آنجـا، از یك سو بـهسمت استانبول ـ آنكارا، و از سوی دیگر به قونیه میروند (میدان لاروس، I / 124).
در 1990 م / 1369 ش، استان افیون قرهحصار 223‘739 تن جمعیت داشت كه از این شمار، 209‘306 تن در شهرها، و 014‘ 433 تن در روستاها سكنا داشتهاند («آمار ... »، 23). در 2012 م، جمعیت این استان 559‘ 697 تن شمارش شده است.
كشاورزی مهمترین فعالیت اقتصادی ساکنان استان افیون قرهحصار است و غلات، چغندر قند و تخم آفتابگردان از اصلیترین محصولات کشاورزی استان به شمار میروند. در سدۀ 13 ق / 19 م، كشت خشخاش و تجارت تریاك در استان رونق، و تریاك مرغوب آن شهرت بسیاری داشت (تكسیه، 2 / 380). در آن زمان، بازرگانان هلندی انحصار 40٪ از تجارت تریاك را در دست داشتند (نك :YA ، همانجا؛ بلاو، 280-281). كشت خشخاش در 1971 م ممنوع شد، اما در 1974 م ممنوعیت آن لغو، و برای كشت محدود در برخی نقاط، ازجمله افیون قرهحصار، اجازه داده شد (YA, I / 287).
از دیگر فعالیتهای اقتصادی مردم این ناحیه مرمرتراشی است؛ سنگ مرمر افیون یكی از معروفترین مرمرهای تركیه است (همان، I / 291؛ تكسیه، 2 / 379). صنایع سیمان و شكر آن نیز اهمیت دارند (YA, I / 289).
شهر افیون قرهحصار
این شهر مرکز استان افیون قرهحصار در غرب ترکیه است و با 034‘1 متر ارتفاع، در امتداد رودخانۀ آقار قرار دارد. شهر افیون قرهحصار مرکز ارتباطی بسیار مهمی به شمار میآید و بهوسیلۀ بزرگراهها و خطوط هوایی و ریلی به شهرهای مهم ترکیه متصل میشود (بریتانیکا).
ناحیۀ پیرامون شهر، بهطور سنتی، یکی از نواحی مهم تولیدکنندۀ تریاک در ترکیه بوده است. از دیگر فراوردههای کشاورزی این شهر میتوان به گندم، جو، سیبزمینی، چغندر قند و دام اشاره کرد. صنایع شهر نیز شامل پارچۀ موهر، پشم، فرش، سیمان و سنگ مرمر است (همانجا).
جمع (برآورد 2012 م): 991‘ 186 تن.
پیشینۀ تاریخی
شهر افیون در دوران باستان آکرونئوس خوانده میشد (همانجا). دورۀ تاریخی این ناحیه با تشكیل دولت حِتّی (1800- 1200 قم) آغاز میشود. با فروپاشی دولت حتّی، فریگیاییان به قدرت رسیدند و هریک از امیران و شاهزادگان فریگیایی در یكی از نقاط افیون حكومت را به دست گرفت (YA, I / 260-261).
با انقراض دولت فریگیا در 660 قم، افیون به حاكمیت لیدیا (همان، I / 262)، و اندکی بعد به تصرف شاهنشاهی هخامنشی درآمد (پیرنیا، 65). داریوش در 492 قم، به تمام متصرفات ایرانی در آسیای صغیر آزادی داد و مالیاتها را تعدیل كرد (همو، 89). حاكمیت ایران بر این نواحی نزدیك دو سده ادامه یافت. در این مدت، راه جدیدی از شوش به سارد كشیده شد كه پس از عبور از كوههای توروس و شهرهای قونیه و آقشهر وارد افیون میشد و در قصبۀ اپیسوس (چای) به راهی منتهی به ساحل دریا میپیوست (YA، همانجا). با پیروزی اسكندر بر داریوش سوم در 330 قم، نفوذ ایران بـر این مناطق نیـز پایان پذیرفت (پیرنیا، 116). پس از اسكندر، ادارۀ آناتولی و ناحیۀ افیون به دست آنتیگونوس، و سپس سلوكوس افتاد (همو، 139). آنگاه دولتهای برگاما، گالات، روم و بیزانس بر آنجا فرمان راندند (YA, I / 263-264). تسلط بیزانس تا شكست این دولت از تركان سلجوقی در نبـرد ملازگرد، در 464 ق / 1072 م، ادامه داشت (نك : آقسرایی، 16-17).
پس از ظهور اسلام، مسلمانان بارها به آسیای صغیر و شهرهای آن حمله كردند (یعقوبی، 2 / 175-176) و در 49 ق / 669 م، قلعۀ امیرداغ، از توابع افیون، به تصرف آنان درآمد (نک : طبری، 5 / 232؛ حتّی، 261؛ نیز YA, I / 264). از آن پس، کشمکش مسلمانان با ساکنان بومی ادامه داشت (نک : یعقوبی، 2 / 258؛YA ، همانجا). در 121 ق / 739 م، قلعۀ افیون برای مدت کوتاهی به تصرف مسلمانان درآمد. این کشمکشها در زمان خلافت هارونالرشید و معتصم به رویارویی با تئوفیلوس، امپراتور بیزانس، منجر شد که در پی آن، قلعۀ افیون به دست مسلمانان تصرف گردید. طبق پیمانی كه در 509 ق / 1115 م میان بیزانس و سلجوقیان بسته شد، افیون در اختیار سلجوقیان قرار گرفت و مرز میان دو دولت تعیین شد (همانجا).
پس از فروپاشی سلجوقیان به دست مغولان (توران،227-228)، ادارۀ آناتولی را امیران خراجگزار مغول در دست گرفتند. یكی از این خاندانهای حكومتگر، خاندان صاحب عطا ست كه از اواخر سدۀ 7 تا اوایل سدۀ 8 ق، بر امیرنشینی كوچك، به مرکزیت شهر افیون قرهحصار، موسوم به قرهحصار صاحب (اوزونچارشیلی، 150)، فرمان میراندند. فرزندان صاحب عطا فخرالدین در حدود سال 714 ق / 1314 م به اطاعت تیمورتاش امیر چوپان گردن نهادند (همو، 150-152). آنگاه افیون مدتی در قلمرو حكومت خاندان گِرمیان درآمد (همو، 52). این شهر در سدۀ 8 ق / 14 م ازسوی ارطغرل، فرمانروای عثمانی، به قلمرو این خاندان ضمیمه شد (نشری، I / 65)، اما حاكمیت دولت عثمانی بر این ناحیه در زمان ایلدرم بایزید، در اواخر سدۀ 9 ق / 15 م، به رسمیت شناخته شد (YA, I / 266). با شكست بایزید از تیمور، قرهحصار نیز بهدست امیرزاده سلطان حسین و امیر سلیمانشاه تصرف شد (شرفالدین، 327). در لشكركشیهای پادشاهان عثمانی به نواحی جنوب، از این شهر، بهسبب موقعیت خاص، بهعنوان پایگاه و محل تجمع سپاه استفاده میشد (طورسونبی، 145).
افیون در دوران حاكمیت دولت عثمانی در فاصلۀ سدههای 9-11 ق / 15-17 م صحنۀ شورشهای بسیاری شد كه به قیامهای جلالی معروف است. با شكست امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول و انعقاد عهدنامۀ مندرس در 24 محرم 1337 ق / 30 اكتبر 1918 م، قلمرو دولت عثمانی تجزیه شد (I / 270 ,YA؛ شاو، 2 / 552 -553). در ذیقعدۀ 1339 / ژوئیۀ 1921، افیون به تصرف نیروهای یونان درآمد (كوجاتورك،266 ؛ سونیل، 174) و سرانجام با آغاز تعرض بزرگ در جبهۀ غرب، در محرم 1341 / اوت 1922، از اشغال یونانیها آزاد شد و به كشور جمهوری تركیه پیوست (كوجاتورك، 336؛ نیز YA, I / 271). این روز را بهعنوان روز آزادی افیون جشن میگیرند.
در شهر افیون آثار مربوط به سدههای كهن بسیار كم است، اما در بخشهای تابع آن، آثاری از هزارۀ 3 و 2 قم وجود دارد، از جمله: بقایای زیستگاه قدیمی در چاودارلی در 16كیلومتری شرق افیون؛ سینادا، در محل قصبۀ شهود امروزی؛ پریمنسوس، در 6كیلومتری جنوب در محل روستای سویلون (IA, VI / 280; YA, I / 319)؛ و كلاینایی در شمال شرقی قصبۀ دینار كه خرابههای كاخ خشیارشا در آنجا قرار دارد (YA، همانجا).
از آثار دورههای اسلامی، میتوان اولو جامع، مسجد ارسطا، آقمسجد (مسجد سفید)، مسجد كعبه، ینی جامع (مسجد جدید)، همچنین مجموعۀ گدیك احمد پاشا، شامل مسجد و مدرسه، و جز آن را نام برد («دانشنامه ... »، I / 445). مولویخانۀ افیون نیز از آثار تاریخی این شهر است كه بعد از مولویخانۀ قونیه مقام دوم را در تركیه دارا ست (YA, I / 322). از مراكز بازرگانی معروف در این شهر «سرای عجم = عجیم خانی» را میتوان نام برد كه محل اقامت بازرگانان ایرانی بوده است (IA, VI / 279).
مهمترین اثر تاریخی افیون كه نماد آن نیز محسوب میشود، قلعهای است كه بنای آن را به مورسیلیس دوم، پادشاه حتّی (1350 قم)، نسبت میدهند (YA, I / 319). این قلعه بر فراز صخرهای از جنس تراكیت ساخته شده است. بر سردرِ قلعه، كتیبهای از سلطان علاءالدین كیقباد سلجوقی، و نیز كتیبهای دیگر مربوط به دورۀ سلیم دوم به تاریخ 981 ق / 1573 م نصب شده است. پل رودخانۀ آقارچای یكی از معروفترین پلهای سنگی تركیه است (چولپان، 58-59)، و همچنین، مجسمۀ یادبود پیروزی بر یونانیها از دیگر آثار تاریخی این شهر به شمار میرود (YA, I / 325).
مآخذ
آق سرایی، محمود، تاریخ سلاجقه (مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار)، به كوشش عثمان توران، آنكارا، 1943 م؛ پیرنیا، حسن و عباس اقبال آشتیانی، تاریخ ایران، تهران، 1362 ش؛ تكسیه، شارل، كوچوك آسیا، ترجمۀ علی سعاد، استانبول، 1339 ق؛ حتّی، فیلیپ، تاریخ عرب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1366 ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به كوشش لسترنج، لیدن، 1915 م / 1333 ق؛ شاو، ا. ج.، و ا. ک. شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و تركیۀ جدید، ترجمۀ محمود رمضانزاده، تهران، 1370 ش؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به كوشش محمد عباسی، تهران، 1336 ش؛ طبری، تاریخ؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، ترجمۀ محمدابراهیم آیتی، تهران، 1356 ش؛ نیز: